86/11/11
12:12 ع
روزی خواهد امد که کودکت از تو خواهد پرسید:
تو میمانی و یک دنیا خاطره.
تو میمانی و یک دنیا حرف.
کودکت دوباره میپرسد:
امام کیست؟
یاد صندلی خالی جماران می افتی و اه میکشی.
دوباره کودکت سئوال میکند:
شهید کیست؟
و تو لبریز از یک حس اسمانی میشوی .
سئوالهای کودکت تورا
می برد به اوج خاطرات
مدرسه .
یاد ان معلمی که در جای خالیش ،گلی به رنگ لاله بود.
یاد همکلاسی شهیدت.
یاد باقر وعلی و هادی و رضا
یاد خون قرمزی که روی سنگفرش کو چه ها
شرم را بروی عشق ، هدیه کرد.
کودکم ،
انقلاب یعنی یک پرنده از قفس پرید.
وپرکشید تا به اوج اسمان.
و امام
معلم کلاس عشق،
ازادی ،
رهایی ،
او که دستان خسته مارا رساند تا ضریح سبز آستان ازادی.
کودکم،
شهید قصه گوی زخم لاله هاست.راوی تمام درد تازیانه هاست.
قصه های انقلاب تا ابد،
با امام و سرخ جامگان خفته در مزار ، بیاد ماندنیست.